وقتی نیچه گریست
شد بیست روز! 20 روزه که اینجا چیزی ننوشتم! آخرین پست هم که آهنگ بود.. بیشتر میشه پس! :)
البته خیلی وقته که چیزی نمینویسم، بجز پ ن های کوچیکی که بیشتر شبیه حاشیه نویسیه تا خود متن!
هر چند که خودم عمل نمیکنم، اما به نظرم نوشتن خوبه.. مخصوصا نوشتن واسه خودت! یه جورایی شناسوندن خودت به خودته.. چون نوشتههات از ذهن خودت برخاسته...
آهنگای قشنگی که تو این مدت شنیدم..:)
و البته.. دریابم محسن یگانه..:)
دریابم یه کم.. این منِ راضی به کم....
+ یلداتونم مبارک :)
-----
کتاب این ماه.. «وقتی نیچه گریست»..
کتاب فوق العاده ای بود.. یکی از معدود کتابهایی بود که دوسش داشتم!:)
پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید...
داستان رمان، در خصوص دیدار خیالی دکتر یوزف برویر(روانپزشک برجسته اتریشی و استادِ زیگموند فروید) و فردریش نیچه(فیلسوف مشهور آلمانی) هست. این کتاب از سری کتابهای رمان آموزشی به شمار میره، به این معنی که در عین رمان بودن کتاب، اشاره دقیقی به بیماری های مختلف و راه درمان آنها شده..
فیلم این رمان هم سال 2007 ساخته شده، اما هنوز ندیدمش..
لینک فیلم «وقتی نیچه گریست».. البته با کیفیت پائین..
لازم به ذکره که نویسنده کتاب «اروین د. یالوم» دنبالهروی مکتب اگزیستانسیالیست هاست و طبیعتا نگاهش کمی با خداگرایان زاویه داره(هر چند که تو خیلی از جهات هم، این دو نگاه شبیه همن). بنابراین، همه حرفایی که به عنوان گزاره های نجات بخش اومده، لزوما صحیح نیست؛ اما تو حوزه های روان درمانی، نسخه های خوبی واسه آدما داره..
در آخر، باز هم پیشنهاد میکنم حتما کتاب رو بخونید..
بخش هایی از کتاب «وقتی نیچه گریست»..
میل به نامیرایی، همان میل کودک است به بقای همیشگی نوک پستان مادر. این مائیم که نام «خدا» را بر آن نهاده ایم! نظریه تکامل، به روشی علمی، زاید بودن چنین خدایی را به اثبات رسانیده است. گرچه داروین جسارت پیگیری شواهدی را که به این نتیجۀ درست منتهی میشدند، نداشت. ص 121
[برویر در خال خواندن بخشی از یادداشت های نیچه:] زمانی که چنان به یکدیگر نزدیک بودیم که به نظر میرسید هیچ چیز نمی تواند راه بر دوستی و برادری میان ما بربندد. تنها پل کوچکی ما را از هم جدا می ساخت. درست زمانی که میخواستی از آن عبور کنی، از تو پرسیدم : "آیا میخواهی از پل بگذری و به سوی من بیایی؟ " در همان لحظه دیگر نمیخواستی قدم برداری و وقتی دوباره از تو پرسیدم، سکوت کردی... ص145
با این روش باید با او کنار آمد. باید صریح و چالشگر بود؛ او این حالت را میپسندد. باید سوالاتی را مطرح کرد که عقل و هوش را درگیر کند. ص 158
اولین جمله ماندگار نیچه به دکتر برویر : بشو هر آنچه که هستی! دومین جمله ماندگار : آنچه مرا نکشد، قوی ترم میسازد. ص 161
[نیچه به برویر:] پژوهش و دانش با بی اعتقادی آغاز می شود و بی اعتقادی به خودی خود فشار می آفریند! تنها سرسختان و نیرومندان، در برابرش تاب می آورند. آیا می دانید پرسش واقعی یک متفکر چیست؟ اینکه چه میزان حقیقت را تاب می آورد. ص 164
نا امیدی بهایی است که فرد برای خودآگاهی میپردازد. ص 220
نیچه : انسان دوستانش را سخت تر از دشمنانش می بخشد. ص 305
نیچه : همه متفکران بزرگ به خودکشی می اندیشند. این فکر، مایۀ تسلی ما در گذر از شب و تاریکی است. ص313
نیچه : ایمن زیستن خود خطرناک است. خطرناک و مهلک! ص 332
داستا یوسکی مینویسد چیزهایی هست که نباید گفت مگر برای دوستان؛ چیزهایی هست که نباید گفت حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هست که نباید گفت، حتی ب خویش! ص 345
آنها مردگان حقیقی اند. کسی به گورشان توجه نمیکند، زیرا هیچ فرد زنده ای آنها را نمیشناسد. آنها میدانند مردن یعنی چه؟ ص 349
[برویر:] از کودکی اعتقاد داشتم زندگی، جرقه ای است میان دو خلأ. تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از مرگ. ص 351
[نیچه:] به هنگام بمیر! تا زنده ای زندگی کن! اگر زندگی ات را به کمال دریابی، وحشت مرگ از بین خواهد رفت. وقتی کسی به هنگام زندگی نمیکند، نمیتواند بهنگام بمیرد! ص 365
[نیچه:] زناشویی مقدس است. ولی شکستن پیوند زناشویی بهتر از شکسته شدن به وسیلۀ آن است. ص 372
یکی از زیباترین جملات رمان:
«به هنگام بمیر! تا زنده ای زندگی کن! اگر زندگی ات را به کمال دریابی، وحشت مرگ از بین خواهد رفت. وقتی کسی به هنگام زندگی نمیکند، نمیتواند بهنگام بمیرد!»
ممنون از ایشون بابت پیشنهاد کتاب.. :)
+
پیشنهاد کتاب خوب؟ :)
+ کتاب بعدی : بیشعوری از خاویر کرمنت