شاعرانه
ب ن :
خانه دوست کجاست . . . - علیرضا افتخاری
ب ن 2:
ب ن 3:
این ماه برخلاف ماه قبل.. چه زود گذشت!
خانهی دوست کجاست
در فلق بود که پرسید سوار
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت.. نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق به اندازهی پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ، سر به در میآرد
پس به سمت گل تنهایی میپیچی
پای فوارهی جاوید اساطیر زمین میمانی
و ترا ترسی شفاف فرا میگیرد
در صمیمیت سیال فضاء خش خشی میشنوی
رفته از کاج بلندی بالا.. جوجه بردارد از لانهی نور
سهراب سپهری
تصویر شعر..
خانه دوست همان جاست :)
خدایی باید دکلمه بشه :)
شاید کاری کردم برادرم بخواند ولی مطمن نیستم :)
+
سلام
ممنون :)
+
هفته پیش که اصلا نشد حفظ بشه در تلاش هم نیستم متاسفانه :|
ولی ایشالا این ابیات بتونم :)