دریا
من غریبی قصه پردازم.. چون غریقی غرق در رازم....
ب ن :
26فروردین
عارف لرستانی در گذشت...
روحش شاد
------
باز هم آمدی تو بر سر راهم
آی عشق میکنی دوباره گمراهم
دردا من جوانی را به سر کردم
تنها از دیار خود سفر کردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشون بی هم اوازم
میروم شب ها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا
مینویسم اوج غم ها را
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو ازردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در قربت دریا
بی نشان و بی هم اوازم
میروم شب ها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا
مینویسم اوج غم ها را....