علم .. شناخت
شنیدین وقتی کسی فوت میکنه، میگن : طرف دستش از این دنیا کوتاه شد ؟
این پست ممکنه کمی خسته کننده باشه واستون.. اگه حوصلشو داشتین بخونین..
اما اگه خوندین تا آخر بخونید :)
بعضیا معتقدند که آدما تو هر دو راهی که قرار میگیرن .. در واقع هر دوی اون دو راهی ها اتفاق میفتن.. البته تو جهان هایی موازی با این جهان!
یعنی مثلا تو همون دو راهی مذکور.. شما توی این جهان، راه اول از اون دوراهی رو انتخاب میکنید .. اما در جهانی موازی با این جهان راه دوم رو در پیش میگیرین! البته شما در هر جهانی که باشین به جهان های دیگه دسترسی نخواهید داشت!
البته دانشمندان زیادی سعی دارن با کمک گرفتن از تونل زنی کوانتومی و ... این امکان رو فراهم بیارن که بشه به جهان هایی موازی با این جهان رفت و.. خود رو توی اون جهان ها دید! :)
( در همین زمینه میتونید سریال 2013-2009 Fringe رو ببینید..
قابل ذکره که کارگردان این سریال، جِی. جِی. آبرامز معروف، کارگردان سریال Lost هستش )
البته ناگفته نمونه که..
این ایده جهان های موازی.. کم نقطه مبهم و نارسایی نداره!
مثلا یکیش اینه که این ایده کاملا مبنای ریاضیاتی داره و قابل درک فیزیکی نیست.. چون با هر تصمیم ما تو دوراهی ها.. جهان دو قسمت میشه و به این ترتیب در حال حاضر، تعداد بسیار بسیار زیادی جهان وجود داره و یا در حال خلق است! (اگه تو چند راهی قرار بگیریم که وضع بغرنج ترم میشه! :) )
خب این تعداد جهان، فیزیکی هستن ؟ اگه فیزیکی باشن نیاز به جـا دارن!!
توجیه های زیادی وجود داره واسه توضیح این نارسایی. مثلا اینکه: قوانین جهان های موازی با این جهان متفاوته و اساسا لزومی نداره که اونجا هم مثل این کیهان ما 4 بعد داشته باشه.. و حتی ممکنه اون جهان ها دارای ابعادی از جنس های دیگری باشن!
اما به هر حال.. حتی این جواب هم نمیتونه پیچیده شدن بیش از حدِ درک عالم امکان رو به خاطر ایجاد این همه جهان موازی توجیه کنه! چرا باید جهان این همه پیچیده و در حال پیچیده تر شدن لحظه ای باشه؟!!
البته این ایده خیلی شبیه به ایده های ارسطویی هست و نمونه امروزی شده (شما بخونید ریاضیاتی شدۀ) همون نظرات هست که میگه جهان ذهن است .. یا به قول برخی که میگن : ذهن خداست (Mind is God!)
ایده مذکور(جهان ذهن است) میگه که جهان مادی، نتیجه فکر ماست و وجود خارجی نداره و این ما هستیم که جهان رو در ذهن خودمون ایجاد میکنیم!
ابهام معروفی در اینجا شکل میگیره و اون اینکه آیا شیشه در تاریکی شفافه ؟! آیا فلان درخت در جنگل های آمازون در این لحظه، با وجود اینکه ما نمیتونیم ببینیمش، وجود خارجی داره یا نه ؟ و اینکه .. اگر جهان وجود خارجی نداره و ما هستیم که جهان را شکل میدیم.. پس چرا همه انسانها جهان فیزیکی رو یک شکل میبینند؟؟
در مورد ایده «ذهن خداست» چطور ؟ واقعا اینطوره ؟؟! البته این ادعا با نظر ایندیویژوالیستها کمی متفاوته.. اونا میگن انسان خداست! یعنی انسان در مرکز توجه است و خدا به تعبیری همان انسان هستش یا در مرکز توجه قرار نداره(به عبارتی مهم نیست!).
اما این ایده «ذهن خداست» ظاهرا کمی تفاوت داره با اون .. چیزی شبیه به اشعار مولوی در مورد خداست.
این ویدئو رو ببینید..
به خاطر حجم زیاد ویدیو اگه امکان دانلود نداشتین .. از دقیقه 06:40 تا 09:40 رو ببینید.
تو این ویدئو، آقای تگمارک در مورد «آزمایش فکری خودکشی کوانتومی» صحبت میکنه. آزمایشی که در صورت موفقیت آمیز بودنش، میشه اطمینان پیدا کرد که «ایده چندجهانی هیو اورت» درسته!
هیو اورت در دهه 1960 ایده چندجهانی یا جهان های موازی رو مطرح کرد؛ به این معنی که همه احتمالات ممکن، یا در این جهان و یا در جهانی موازی با این جهان رخ میده و بنابراین احتمال رخ دادن اتفاق معنی نداره و همه حالات اتفاق میفتن! فقط مشکل اینجاست که ما تنها جهان خودمون رو میتونیم ببینیم و بفهمیم و به جهان های دیگه دسترسی نداریم.
- جمله کلیدی ویدئو (در دقیقه 08:54 توسط مجری) : چون در مجموعه جهان های موازی، فقط در اونهایی صاحب ادراکی، که در اونها زنده ای!
پ ن 1 : مکس تگمارک(کسی که تو ویدیو داره خودکشی کوانتومی رو توضیح میده)، استاد کیهانشناسی دانشگاه MIT هستش.
پ ن 2 : هدف پست..
خیلی میشنوم که علم روز رو چماق میکنن و میکوبن تو سر دین ! دیندار ها رو اغلب عقب افتاده و متحجر میپندارن(البته شاید با توجه به رفتار خیلی از دینداران.. تا حدودی هم درسته!)
غافل از اینکه علم هم با وجود پیشرفت خارق العاده ش تو جواب دادن به چالش های پیش افتاده (مثل بالا) تسلیم میشه و حرفی جز موکول کردن به آینده نداره! پس دانشمند ها همچین وضعشون بهتر از متدین ها نیست!
علم امروز به شدت ماتریالیستی شده و به هیچ وجه وجود قادر متعال رو در ورای اتفاقات عالم نمیپذیره یا در بهترین حالت او رو ساعت سازی تعبیر میکنه که ساعت(جهان) رو کوک کرده و دیگه باهاش کاری نداره!
البته نمونه جدیدتر این ایده ها که خدا رو به کناری میرونند، ایده «ساعت ساز نابینا» هستش که داوکینز با این ایده اش، عملا شمشیر رو از رو بسته!
منتهای فکر علوم مدرن( در این پست به طور خاص رشته فیزیک و اختر فیزیک) به اینجا ختم میشه که این جهان ما، به تنهایی توضیح دهنده اتفاقات و فرایندهای عالم امکان نیست.. و برای فهم عالم از ایده هایی مثل «جهان موازی» ، «جهان اطلاعات» ، «آدم فضایی ها!» و ... استفاده میکنن.
اما همه شون هم میدونن که تا به یه سری از مفاهیم نپردازن و نتونن با علم دترمینیستیکی امروز این مفاهیم رو مدلسازی کنن و به زبان ریاضی بیانش کنن، نخواهند تونست عالم امکان رو درک کنن. مفاهیمی مثل..
شعـور .. عشـق
رویکرد دترمینیستیکی علم و.. داستان فیل و کوران :)
پ ن 3 :
متوجه شدن موضوع پست ربطی به این نداره که چند کلاس سواد داریم! و حتما نباید رشته خاصی رو خونده باشیم. چون موضوعش «فکر کردن درباره امکان وجود جهانی غیر از این جهان ما» هستش.
اگه قسمتی رو متوجه نشدین، مطمئنا اشکال از فرستندس نه گیرنده! :) بفرمائین تا بهتر توضیح بدم.
- ۹۵/۰۴/۰۹
- ۵۵۳ نمایش