س مثل . . . (3)
سخت است ...
اصلاح اصول .. اصول اصلاحات .. اصلاح اصولی ...
چقدر اصطلاح میشه ساخت از این دو کلمه!!
اصلاح طلبی یا اصولگرایی یعنی چی ؟ این سوال تا مدتها دغدغه من تو عالم سیاست بود که پس از ناامید شدن از رسیدن به جواب قطعی و واقعی.. دیگه این سوال خیلی وقته که از ذهنم خط خورده!
ما در پی اصلاح اصول هستیم یا اصولی کردن اصلاحات؟
ما در پی گرایش به کدام اصول هستیم؟ اصول اسلامی ؟ اصول اسلامی چه اصولی هستن ؟ اصول دین؟! اصول سیاست در اسلام؟! چی؟
ما در پی طلب چه نوع اصلاحاتی هستیم؟ اصلاحات دینی؟! اصلاحات ارضی؟!! اصلاحات اصول؟ و باز هم میرسیم به این سوال که اصلاح کدام اصول؟!!
دو عبارت کــاملا کشــدار دست مایه ما شده تا با اون دو گروه ایجاد کنیم و از قِبَل این دو شق ایجاد شده، روح و حس مردم رو تسخیر کنیم و حرف خودمون رو از زبان اونا بشنویم و به عبارتی اونا رو فتح کنیم! یک روز از حق مسلم صحبت کنیم.. یک روز از چرخش همه چیز با هم! و بدبخت آن مردمی که هر روز رأی خود را تغییر میدهند! به راستی ما چقدر رای خاکستری داریم؟ 10 درصد؟ 20درصد؟ 30 درصد؟ ... چند درصد؟؟
چطور میشه در یک دوره 70 درصدمان افکار یک شخص رو میپسندیم و در دوره بعدی یک تفکر کاملا مخالف با اون تفکر باز هم با اقبال نزدیک 70درصدی ما روبرو میشه؟! چطور ممکنه؟؟ آیا این غیر از اینه که ما هنوز به رشد سیاسی نرسیدیم؟
اصول یا اصلاح.. کدامیک؟
اصولا آیا دو قطبی سازی کار خوبی است؟ و اساسا آیا سوال بالا درسته؟ مسئه این است...!
