جوانی
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
همه به گریه ابر سیه گشودم چشم در این افق که فروغی ز شادمانی نیست
به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم دریغ و درد که این انتحار آنی نیست...
شهریار
پ ن :
بعضی از کلمات هستن که تو اشعار یه شاعر خودنمایی میکنن و.. هر وقت که اون شاعر، این کلمه رو تو شعرش استفاده کنه یه اثر موندگار خلق میشه .. مثل همین کلمه "جوانی" توی اشعار شهریار !
- ۹۴/۱۰/۰۵
- ۵۷۵ نمایش