روزهـــ...ـا

...الهــــی.. گـاهـــی نگـاهــی

روزهـــ...ـا

...الهــــی.. گـاهـــی نگـاهــی

روزهـــ...ـا

همین یک لحظه را دریاب
که فردا قصه‌اش فرداست...

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

Interstellar

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ

Interstellar .. از معدود فیلم های خارجیه که دیدنش برام لذت‌بخش بود ! :)

داستان فیلم در مورد نزدیکی انتهای حیات کره زمین هست و اینکه یه گروه تحقیقاتی مأمور جستجو جهت یافتن سیاره‌ای، برای ادامه حیات نوع بشر هستند. احتمالا فیلم‌نامه بر پایه نظریات "کیپ تورن" تئوریسین فیزیک نوشته شده باشه.

فیلم های با داستان‌ مشابه این فیلم، در هالیوود کم نیستن.. اما شاید وجه تمایز این فیلم با اونها، نویسنده و کارگردانش باشه و اینکه نویسنده به زیبایی هر چه تمام‌تر سعی در القای عقیده خودش به مخاطب داره!


تو این فیلم، انسان به جایی رسیده که برای پاسخ به این پرسش ذهنش که «آخرش که چی؟ سرنوشت انسان چیه؟» دنیا رو به آخر میرسونه .. بعد میشینه برای نجات نوع انسان از نابودی و عدم ، نقشه‌ای طرح‌ریزی میکنه. ساده‌ترین فکر ممکن(و البته مادی‌نگر) هم، سفر به سیاره‌ای دیگه هستش.. که البته با این کار به نوعی صورت سوال رو پاک میکنه! این سوال که «آخرش چی میشه؟»

در انتهای فیلم، نویسنده به تسلسلی که از این نوع نگرشش به جهان ناشی شده، راضی میشه و سعی میکنه بگه که روحی وجود نداره و روح انسانها، همون انسانهایی هستند که به واسطۀ مرگ یا تکنولوژی به ابعاد بالاتر(بعد پنجم) دست پیدا کرده‌اند و حالا دوباره با انسان "به عنوان روح" ارتباط برقرار میکنند!
اتفاقا نقطه قوت این فیلم به نظرم همینجاست که در انتهای دیدگاه مادی‌نگر افراطی ،که قائل به روح و عالم معنا نیست، اذعان به ناتوانی این دیدگاه رو میبینیم و اینکه صاحبان این ایده در نهایت با ادبیاتی دیگر، به وجود جهانی دیگر اقرار می‌کنند، یا به تعبیری "از انکار به معنا می رسند!"
 
شاید.. نویسنده از همون اول سوالش رو درست طرح نکرده..  به جای اینکه بپرسیم آخرش چی میشه . باید بپرسیم که «هدف از جهان چیه؟» ...
Interstellar



 دیالوگ هایی از فیلم که به نظرم جالب بود..

 کوپر : خلبان سابق نیروی هوایی امریکا و راننده سفینه
 مورفی : دختر کوپر
 تارس(TARS) : اسم یه ربات هوشمند
 پروفسور برند ، مدیر پروژه تحقیقاتی انتقال نسل بشر به یه سیاره جدید
 دکتر برند: دخترِ پروفسور برند
 دکتر مان : از اعضای تیم تحقیقاتی کاوش سیاره مسکونی جدید

 - کوپر : چیزی به اسم روح وجود نداره !
 - مورفی : خودت گفتی که علم یعنی اعتراف کردن به چیزهایی که نمی‌دونیم
 - قانون مورفی : هر اتفاقی که بخواد بیفته، میفته !
 - دکتر برند : «اونا» هر کی هستن، به نظر میرسه که مراقب ما هستن !
 - کوپر : آدمی روی زمین به دنیا اومده؛ هیچ وقت قرار نبوده اینجا بمیره
 - کوپر : وقتی شما دو تا (مورفی و برادرش) به دنیا اومدین مادرت بهم گفت: «حالا ما فقط به این خاطر اینجاییم که  خاطراتی برای آینده فرزندانمون باشیم! »
 - کوپر : وقتی که مادر بشی، تو روح آیندۀ بچه هات خواهی شد !

 - کوپر : تارس! میزان صداقت تو چقدره ؟ تارس: صداقت کامل هیچوقت مدبرانه ترین راهِ برقراری  ارتباط با موجوداتی که   احساس دارن نیست! 90درصد . کوپر : 90 درصد ؟! :)

  - پروفسور برند : آن شب خوش (مرگ) را به سادگی نپذیر! پیری را نابود و در انتهای روز (زندگی) طغیان کن! طغیان کن... طغیان کن علیه مرگِ روشنایی !
  اگر چه خردمندان در نهایت تاریکی (مرگ) را حقیقت می دانند، زیرا که کلامشان به نبود روشنایی  انجامیده. اما آنها آن شب خوش را به سادگی نپذیرفتند.
  طغیان کن علیه مرگ روشنایی ...

 - دکتر برند : «اونا» موجوداتی دارای 5 بعد هستند.
 - پروفسور برند : من از مرگ نمی ترسم.. من از زمان می‌ترسم ! (زیباترین جملۀ بیان کنندۀ نیاز بشر به  یافتن یک عاقبت معلوم! )

 - کوپر : تو یه دانشمندی برند! دکتر برند: پس به حرفم گوش کن .. وقتی که بهت میگم عشق  چیزی نیست که ما اختراع کرده باشیم. عشق مشهوده .. قدرتمنده .. حتما یه معنایی داره!

 - دکتر مان (به تنهایی به یکی از سیاره هایی که احتمال حیات در اون وجود داشت رفته بود): دعا  کنین هیچوقت نفهمین که دیدن صورت یه نفر دیگه چقدر میتونه خوب باشه !
 - دکتر مان : یه چیزایی هست که انسان قرار نیست بدونه !
 - دکتر مان : ماشین ها نمیتونن فی البداهه کارهای درستی انجام بدن، چون نمیشه ترس از مرگ رو برنامه  نویسی کرد! غریزۀ ما تنها و بزرگترین منبع الهام ماست!
 - مورفی : این تو(کوپر) بودی .. تو روح من بودی!
 - تارس : کوپر! اونا ما رو اینجا نیاوردن که گذشته رو عوض کنیم. کوپر : نه، اصلا اونا ما رو اینجا  نیاوردن! ما خودمون این کارو کردیم!  کوپر : من خودم رو به اینجا آوردم. ما اینجاییم تا با دنیای سه  بعدی ارتباط برقرار کنیم. فکر کردم که اونا من رو انتخاب کردن.. اما اونا من رو انتخاب نکردن، دخترم  رو انتخاب کردن! تارس : برای چه کاری، کوپر ؟ کوپر : برای اینکه دنیا رو نجات بده !
 - کوپر : اونا موجودات خاصی نیستن.. «اونا» ما انسان ها هستیم !!
 -کوپر : این چیزها زیاد برام مهم نیست که وانمود کنم برگشتیم به جایی که شروع کردیم .. می‌خوام  بدونم که کجاییم ؟ کجا میخواییم بریم؟؟
 - کوپر (در ملاقات با مورفِ 90 ساله!) : اون من بودم، مورف! من روح تو بودم!
 - مورفی : می‌دونم.. مردم باور نمی کردن.. خیال می‌کردن که تمام این کارها رو خودم انجام میدم!


  دیالوگ زیبای فیلم :
  کوپر : تو یه دانشمندی برند!
  دکتر برند: پس به حرفم گوش کن، وقتی که بهت میگم عشق چیزی نیست که ما اختراع  کرده باشیم.  عشق مشهوده .. قدرتمنده .. حتما یه معنایی داره!

نویسنده و کارگردان : کریستوفر نولان
beautiful earth


پ ن 2 : کاش ما هم نویسنده های این تیپی داشتیم! یا حداقل اونها برای فیلنامه نویسی، منابع ما رو هم میخوندن..!
  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۸/۲۹
  • ۸۰۵۲ نمایش
  • روزمرگی

نظرات (۱۱)

باید قشنگ باشه از نت دان کردی
پاسخ:
بله.. قشنگه فیلمش:)

نه.. از یکی از دوستان گرفتم! :)
آخ آخ گفتی اینتراستلار و کردی کبابم
فکر کنم اواخر مرداد گذشته بود که تو مشهد این فیلم دیدم
اگه پستهای قبلیم بخونی رد پای این فیلم میبینی
البته اولین جملت دوست نداشتم..هرچند سلیقه ایه و شاید سلیقت بیشتر فاز فیلم فارسیه یا اصن حمایت از سینمای ایران اما به هرحال نه ضمن احترام به سلیقت اما شاهکار زیاد دارن این فیلمهای خارجی..در حد بی شمار
اما خب این فیم هم واقعا فوق العاده بود
حالا فکر کن این فیلم واسه اولین بار رو پرده سینما ببینی
همینقدر بگم که من سر این فیلم دوبار اشک ریختم گویای فوق العاده بودن این فیلم هست
همه چی این فیلم خوب بود..از فیلمنامه قوی گرفته تا بازی و اهنگ متن همه عالی بودن و یک دست
فیلمی بود که شاید یک نظریه فرضی و خیالی و نشدنی رو دست گذاشته بود..اما انقدر خوب بود که دوست داشتی باورش کنی حتی اگه از نظر انیشتین این فرضیه کلا مردود اعلام شده باشه
از اون فیلمهایی هم هست که سخت دیالوگ خاصیش رو جدا کنی
کلا فیک یک دست و عالی بود
ودر رابطه با نویسندگان خودمون...خب بی انصافیه ...چون وقتی به پیشینه اونها نگاه می کنیک یک ساختار اصولی و ریشه ای در طول زمانی بسیار میبینیم..اما نویسندگان خودمون جز ذوق و علاقه خودشون ساختاری ریشه ای ندیدن
واسه همین نمیشه توقع داشته باشیم این قدرت فیلمنامه نویسی داشته باشن
هرچند شاهکارهای در حد و اندازه فیلمهای خارجی هم کم نداریم
پاسخ:
:))معلومه فیلم باز هستیناا!:))

اینکه فیلمهای خارجی شاهکار بی شماری داریم..شکی توش نیست.. جسارتی به ساحت فیلم های خارجی نکردما!:)من زیاد فیلم خارجی نگاه نمیکنم..!

دیدن همچین فیلمی رو پرده سینما که عاالیه:))

یادتونه کجاهای فیلم اشک ریختین؟؟:)

موافقم.. فیلم یکدستی بود.. مخصوصا موسیقی متن فیلم که کااملا در فضای فیلم و متناسب با اون ساخته شده..

دقیقا! اون مفاهیم پیچیده رو در قالب یه فیلم باورپذیر ساختن کار سختیه واقعا!
فرضیه سفر با سرعت نور و گذر از افق رویداد یه سیاهچاله ممکنه خیالی باشه(البته نه اینکه حتما خیالی باشه) اما نسبیت اینشتین  هم .. همونطور که میدونی گویای همه واقعیت نیست.. پس نمیتونه به تنهایی یه فرضیه رو رد کنه.

در مورد نویسنده ها.. درسته ما نویسنده خوب داریم
البته منظور من فیلمنامه نویس خوب بود که بدینوسیله اصلاحش میکنم:))

ساختار اصولی نداشتیم درست..ایده بکر و بلندپروازانه اما به ساختار ربطی نداره..
اینکه تم اکثر فیلمهامون مشابه هم هستن.. فکر نمیکنم به داشتن یا نداشتن ساختار مرتبط باشه.. بیشتر به قدرت تخیل نویسنده مرتبطه..

مشکل اینه که اونا از یه فرضیه اثبات نشدشون چنین اثر زیبایی میسازن.. اما ما این همه منابع علمی - فلسفی با بکگراند دینی داریم که تقریبا هیچ نویسنده ای تا حالا نخواسته یا نتونسته وارد این حوزه بشه..
 
در نهایت بابت نظر جامعتون راجع به این پست و فیلم.. بسی مچکرم:))(آیکن گل سرخ بلاگفا:) )
سلاام داداش گلم...
مرسی نظر لطفته..
اینکه شعرامو می خونی برام یه دنیا ارزش داره..
ادمی گاهی اوقات فقط محتاجه کمی محبته کمی توجه همین..ممنون
پستت خیلی زیبا بود..
خیلی خوشم اومد حتما پیدا می کنم و می بینمش..


پاسخ:
سلام داداش رضای عزیز
قرباانت:)

خواهش میکنم.. لذت میبرم از دنیای زیبای شعرهات:)

کمی محبت و توجه.. کاملا موافقم!:| :)

نظر لطفته:) لینک دانلودش تو ادامه مطلب هست.. وقت داشتی حتما ببینش:)
خداروشکر خوبم مرسی
 با اطلاعاتی که درمورد فیلم دادین با احتمال قریب به یقین فیلم جالبی به نظر میاد
سر فرصت دانلود میکنم میبینمش
پاسخ:
شکر.. :)

بله.. جالبه.. یعنی به نظر من که جالب انگیز بود!:)
فیلم رو روی هارد داریم، اما فرصت نکردیم ببینیم..ادامه رو نمیخونم تا خودم برم ببینمش....بعدا میخونم

ممنون
پاسخ:
پس اگه وقت کردین حتما ببینیدش.. به یه بار دیدنش می ارزه:)
تو ادامه مطلب هم بعضی از دیالوگهای فیلم نوشته شده..

خواهش:)
آره دقیقا یادمه ..دوصحنه تمام کنده..بخواین با ذکر جزییات میشکافم براتون
درسته اما خب  انیشتین مستدل تر حرفش..وگرنه هیچ فرضیه ای کامل مردود نیست..به خصوص با این همه وقاییع ماورایی

خخخنکته ای هست اینجاست که فیلمنامه هم از روی داستان های نویسنده هاست..پس اینجا پای جفتشون و البته پای نویسنده گیرتره خخخ

میدونین چون تو همچین فضایی بودم به جرات میتونم بگم یک سخت افزارش نیست و دو حامیش نیست و سه بازهم تاکید میکنم چارچوب و پایش نیست..واسه همین مجبور میشن همه یک نرم دنبال کنن تا به مرور ایشالا سلیقه ها تغیییر کنه و ذهن ها گنجایش خلاقیت داشته باشن

خواهش می کنم..پستتون می طلبید خخخ..مرسی بابت رز :)

پاسخ:
در حد اینکه کدوم قسمت هاش بوده هم کفایت میکنه.. اگه حوصله داشتین جزئیاتشو هم بگین.. میشنوم:)

اینشتین حرفش مستدله.. اما خب در مورد مسائل سیاهچاله و افق رویداد و سینگولاریتی نسبیت اینشتین سکوت میکنه ..

:)) بله درسته.. منظورم تفاوت بین حوزه عملی و نظری هستش.. به نظرم نویسنده و فیلمنامه نویس یه تفاوتکی دارن با هم.. هر کتاب خوبی لزوما فیلمنامه خوب از آب در نمیاد..مثل خیلی از رمان‌های معروف..
فیلمنامه نویس میتونه از اثر یه نویسنده فقط چکیده‌ش رو بگیره و شروع کنه به فیلمنامه نویسی.. اصلا میخواین بگذریم از این موضوع :))

از لینک های وبلاگتون کاملا معلومه که آشنا به این مسائل هستین :)
سخت افزار و حامی مسأله دیگه ایه.. شما یه فیلمنامه خوب بنویس.. بفروشش ..فیلمنامه خوب رو زمین نمی مونه.. حتما یکی میسازدش.. لزوما نباید همینجا ساخته بشه که!
اما در مورد چارچوب هم فکر کنم با هم اختلاف نظر داریم.. البته من به عنوان یه تماشاگر آماتور نظر میدم.. حتما نظر شما صائبه..
اما از نظر من تغییر سلیقه با تغییر رویۀ فعلی اتفاق میفته..
اولا ..همین الانم ذهن هایی هستن که گنجایش خلاقیت رو داشته باشن..ثانیا اصلا فیلمی که با وجود ارائه ایده خلاقانه "عامه پسند" باشه ، میشه اسمش رو گذاشت شاهکار.. وگرنه شاهکاری اتفاق نیفتاده!

:) ممنون.. خواهش میکنم:)
خب سر صحنه اول که البته بیشتر اشک ریختم اونجا بود که باید میرفتن داخل هرگودال و اگه اشتباه نکنم هر چند دقیقش هفت هشت سال کره زمین بود...و وقتی ماموریتشون  تموم شد و برگشتن  فایلهای ضبط شده و ارسال شده از خانوادشون در زمین دیدند...اونجا بود که اشک میریختم فقط..تو یک چشم برهم زدن بچه هاش بزرگ شده بودن و ازدواج کرده بودن و حتی بچه دار شده بودن..واقعا وقتی با زندگی واقعی قیاسش میکردم دیدم خیلی سخته که هیچ کدوم از این لحظات متوجه نشی..شیرینترین لحظات زندگی یک پدر

صحنه دوم هم اون اخرش بود که دخترش سن مادربزگش پیدا کرده بود و نتونست باهاش رودررو بشه و از همه تلخ تر که البته خیلی هم مهم نبود این که این همه تلاش اونها به نام کسانی دیگر نوشته شد...این صحنه هم اشک من رو جاری ساخت

پس وقتی انیشتین سکوت میکنه چرا من نکنم خخخ

خب به قول عادل فردوسی پور اجازه میدین من زیر بار نرم؟خخخخ فکر میکنم به قول خودتون از این بحث بگذریم چون فکر کنم به نتیجه ای نرسیم خخخ شاید به خاطر تعصب های من باشه :)

من عذرخواهم..اصلا من همچین جسارتی نمیکنم که بگم تو وادی هنرم اما خب از دور منظورم بود خخخ من یک به ظاهر هنردوست بیشتر نیست و البته در مقابل شما هم حرفی برای گفتن ندارم..
اما ببینین حرف من این که ساز و کارش نیست چون هدف گزاری نیست...در واقعا منم با حرف شما مخالف که نیستم تاییدشم میکنم اما دلیلهاش صرفا عرض میکنم ولو این که استعدادشم واقعا موجوده

ولی سوا همه این حرفها من باید از شما به صورت تفهیم غیرمستقیم موضوعی تشکر کنم...چرا؟
من دوستی دارم که سینما خونده...از طرفی فیلمهایی کههمه نگاه نمیکنن  رو هم نمیبینه و از طرفی خیلی فیلمهای خاص و از نظر من خوب هم نمیبینه مثبل عقاید ذهن خطرناک من اثر هومن سیدی..نظرش که میپرسم میگه سینما یعنی سرگرمی...تو این فیلمها شاید حرف و محتوا داشته باشه ولی این ها فقط محتوا دارن و سرگرم کننده نیستن
حالا چرا حرف شما باعث تفهیم من شد..از ان بعد که فیلم شاهکار فیلمی که برای مخاطب عام هم شاهکار باشه...پس هم باید سرگرم کننده باشه و هم محتوا
ببخشید  زیادی حرف زدم...
پاسخ:

احساس پارادوکس دوقلوها یا همون کشدار شدن زمان هم میتونه جالب هم باشه.. هم خیلی اضطراب آوره!


 اون قسمت  ملاقات پدر و دختر در حالیکه دختر مسن تر بود هم جالب بود.. خط بطلان به احساسمون از زمان میکشه!:)


شما هم سکوت میکنید؟! من هم سکوت میکنم پس!:))


بله.. همونطور که من اجازه دارم قانع نشم.. شما هم اجازه دارید که زیر بار نرید!!:))


نه واقعا.. با کلمات بازی نکردم(نوشابه و در و این حرفا!!:) ).. اطلاعات من از سینما در حد دیدن چند تا فیلم بوده.. اما حتما شما بیشتر از بنده اطلاعات دارید..


خیلیا میگن که سینما تنها سرگرمی (Entertainment) هستش..بعضیا هم میگن فیلم فقط بایستی محتوا داشته باشه(مثل داوران جشنواره ها!!!) اما فکر کنم هر دو گروهم در اشتباهن .. سینما باید محصول سرگرم کننده پر محتوا ارائه بده.. همین Interstellar رو اگه کسی غیر از نولان مینوشت و میساخت بعید بود فروش این مدلی داشته باشه! چون نولان سعی کرده که علاوه بر دست گذاشتن روی موضوعات حساس و پیچیده، هیچوقت از جنبه سرگرم کننده بودن و عامه پذیر بودن فیلم غافل نشه.


خواهش میکنم.. منم زیادی جواب دادم.. این به اون در!!:))

خخخخ

آره خب فکر میکنم تو بعضی موارد فقط باید احتراک گذاشت به تفکرات هم و البته اشاره ای هم به زیبایی های خدا که هیچ دو ادمی با تموم شباهت نظرها اما شبیه هم نیستند و همه جا نمیتونن مثل هم فکر کنند :) رو این سکوت از اون قسمتاست که نمیتونیم هم قانع کنیم خخخ

شما لطف دارید به من...کاملا باهاتون موافقم..اتفاقا دوستمم دقیقا منظورش همین بود..اصالت فیم که براش به وجود اومده همینه...و دقیقا همین فیلم اینتراستلار همچین خصوصیتی به خوبی داره..هم سلیقه خاص میپسندش هم عام..یعنی دوستایی از من که که به قول خودشون کم فیلم میبینن یا اصلا فیم نمیبینن سه ساعت نشستن پای این فیلم و دیدنش...مشخصا این فیلم خصوصیت داره..که البته شاهکاری که کسایی مثل نولان میتونن به وجودش بیارن

نفرمایید...بدون تعارف میگم واقعا لذت میبرم از حرفهاتون..چه پستهاتون چه نظرهاتون چه جوابهاتون..فکر کنم رفت و آمدم به وبتون گواه این باشه..امیدوارم بیشتر از اینها از حضورتون و حرفهاتون سومدمند بشم :)

پاسخ:
:))بله.. فقط احترام و دیگر هیچ:)
خخخخ.. قانع کردن کار سختیه واقعا! :)

خواهش میکنم:)
موافقم .. در مورد Interstellar همینطوره فکر کنم..
نولان که عالیه.. Dark Knight هم شاهکار دیگشه! :)

بنده نوازی میفرمائید
نفرمائین.. واقعیتش این قسمت آخر حرفتونو میخواستم قلم بگیرم.. گفتم شاید ناراحت بشین .. حذف نکردم. شما لطف دارید
البته اون جمله ی "ماشین ها نمیتونن...." دیالوگ "دکتر مان" بود!
پاسخ:
شاید.. دقیق یادم نیست..

فیلمشو دیدین؟؟:)
چطور بود؟

ب ن :
حق با شماست.. دیالوگ مان بود.. تصحیح شد! :)
شاید نه، بی شک! :دی
 بله بالآخره بعد از دو سال موفق شدم! :))
بد نبود. من کلا از فیلمای تخیلی به این شکل خوشم نمیاد، بیشتر دوست دارم فیلم باورپذیر باشه. فیلمای رئال برام ملموس تره و بهتر باهاشون ارتباط برقرار میکنم. ضمن اینکه یه قسمتاییش برام مبهم بود و سوالام بی جواب موندن :|
پاسخ:
باشه.. بی شک:)
خیلیم خوب!:)
این فیلم از این نظر که بر پایه نظریات معروفی ساخته شده، برام جالب بود..
ضمن اینکه کیفیتش هم بالا بود..
مبهم؟؟ کدوم قسمت هاش؟
  • قیمت سنگ مصنوعی
  • سلام.ممنون بابت وب خوبتون.خیی عالی بود
    پاسخ:
    سلام..

    ممنون.:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">