شوخی با شعرا :) (1)
بنده خدا خودش هم میگه ..
معنی بلند من فهم تیز میخواهد سیر فکرم آسان نیست کوهم و کتَل دارم
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت زن چه بود آن روزها، گر زان که زندانی نبود
یا
زن ز تحصیل هنر شد شهره در هر کشوری بر نکرد از ما کسی زین خواب بیداری، سری
از چه نسوان از حقوق خویشتن بی بهرهاند نام این قوم از چه دور افتاده از هر دفتری
از آمدنم نبود گردون را سود وز رفتن من جلال و جاهش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
یا
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
نمونش.. :)
در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم اشکریزان هوس دامن مادر کردم
اشک از آویزهٔ گوش تو حکایت می کرد پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم
وحشی بافقی // دیس لاو :)))
اونجا که میگه..
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم، غلط باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم، عبث ساختم جان را فدای او غلط کردم، غلط
یا
همخواب رقیبانی و من تاب ندارم بیتابم و از غصهٔ این خواب ندارم
ساقی می صافی به حریفان دگر ده من درد کشم ذوق می ناب ندارم
پ ن :
پ ن 2 :
چرا خیلی از مردها یاد نمیگیرند که نباید سر سفره و مخصوصا توی جمع از غذا ایراد گرفت ؟!!
یکی نیست بهشون بگه که عزیز من.. اون کسی که غذا رو درست کرده، به ایراد غذاش .. اینکه شور شده یا بینمک، تنده یا ترش.. برنج شفته شده یا آبش کمه و... خیلی بهتر از تو واقفه. دیگه چه لزومی به گفتن تو هست ؟؟؟
البته فکر کنم فقط شوخیه..وگرنه مفهموی جز این ها دارند
چون مرد بودن رو یاد نگرفتیم :)