دریا
يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ق.ظ
خستهام، خسته و تنها .. قدمی پیش بیا ساحل دریا.. برسان اون بَلمِ خالی و تنها
شاید آنجا دل من مانده به دریا
موج اکنون زَنَدش سخت به ساحل
دل تنها ...
اون عروس دل من بود .. که بردش دل دریا
صبحدم سوزش و سرما .. بربود این دل تنها
که ربود از کفم آخر دل افسون شدهام .. اون دل دریا
قدمی پیش بیا ساحل دریا .. که روم آن طرف ساحل خشکیدهی رویا
به کجا رو بنهم چون که تو اینجایی و آنجا
از افق میرسد آن کشتی عشق من تنها
اون لباس تن افسون شده است بر تن دریا
که چو هیچت نکند تن به جز از تن دریا
«ساحل» - علیرضا روزگار
آن طرف ساحل خشکیدهی رویا ... - روزگار
پ ن :
نمیدونم چرا هرچی رفتم جلو ریتمش داشت بندری می شد
ولی خب شعر خوبی داره حداقل