روزهـــ...ـا

...الهــــی.. گـاهـــی نگـاهــی

روزهـــ...ـا

...الهــــی.. گـاهـــی نگـاهــی

روزهـــ...ـا

همین یک لحظه را دریاب
که فردا قصه‌اش فرداست...

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

چرا

جمعه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ

روزگاریست که ما را نگران میداری

مخلصان را نه به وضع دگران میداری ...

این مردم...

چرا نمیرسی ... مهدی یراحی

 

ب ن :

3-

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۶/۱۹
  • ۶۴۶ نمایش
  • روزمرگی

یراحی

نظرات (۸)

وبت عااالیه عااالی
خوشحال میشم جزء دنبال کننده های وبلاگم باشی
پاسخ:
واقعا ؟! :)
+ من توو همون خیابون ایستادم / کجایی پس داره غروب میشه ... چه بر ما رفت با این آهنگ... سپاس...

+ کاش می دانست آن که باید بداند حال ما را...
پاسخ:
+ میترسم از نگاه این مردم .. باید نذاری مشتمون وا شه....
تمنا :)

+ یه کاری کنیم که بدونه حال ما رو ... :)
هیچ هم این طور نیست. مخالفم :/
پاسخ:
چی اینطور نیست و چرا؟ :)

چرا مخالف ؟ :(
:)
اهنگ و عکس حالمو دگرگون کرد.
این اهنگ زخم بعضی خاطرات رو تازه میکنه:(
ممنونم
یاعلی
پاسخ:
ببخشین اگه حس خوبی رو منتقل نکرد...
تمنا دارم :)
یا علی
اگر با من نبودش او میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
بعله..اصن یه وضعی
پاسخ:
بعله :)
البته مخاطب این پست عشق زمینی نبود.. مثل خیلی از پست های دیگۀ این وب..
  • پیمان کرامتی
  • مگه این شعر زمینی بود؟
    عزیزم مطالعت بیشتر کن خخخخ
    پاسخ:
    پ ن پ .. هوایی بود! :)
    تازه او میلی نبود.. هیچ میلی بود! p-:

    همینه ک هست! :)
    آخه مخالفت کردن هیجان انگیزه :)))
    بذارید یه چیزی تعریف کنم. من قبلن ها از اون افرادی بودم که توانایی نه گفتن ندارن.  هر کی هر چی می گفت تایید می کردم با این که واقعن موافق نبودم :/ فقط جسارت این رو نداشتم که بگم من مثه تو فک نمی کنم. بعدش یه دوره تحول رسید و من تغییر کردم. اولین باری که توی یه بحث نظر مخالف جمعم رو گفتم خیلی خوب بود! خیلی خوشم اومد. بعدش همیشه نظراتم رو می گفتم ولی شورش رو هم درآورده بودم. گاهی واقعن لزومی نداره وقتی یه نفر داره نظرش رو می گه منم ذوق کنم بگم که باهاش مخالفم! بعدش هم تحول بعدی رسید و یکم نرمال شدم :)
    خلاصه اون موقع ها از ذوق زدگی بود الان مخالفتم واسه اینه که یه هیجانی به زندگیم بدم :/ :))

    پاسخ:
    متوجهم.. ولی باید موضوعی واسه مخالفت کردن وجود داشته باشه یا نه؟! :))

    تا باشه از این تحولات! :)
    اصن شاعر هم میگه ک.. نه از رومم نه از زنگم.. همان بیرنگِ بیرنگم!

    خب.. مزاحم هیجاناتتون نمیشم.. مخالفت کنید ! :))
    حسی همانند حس فرشته خانوم دارم ...
    پاسخ:
    عذر.. بابت یادآوری خاطرات ناخوب...

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">